با شرح!
نوشته شده توسط : بددهن

مردي به دادگاه رفت، رو به قاضی  کرد و گفت : آقای قاضی ! از وقتی که زنم به کلاس بازیگری می رود  دیگر آرامش ندارم و زندگی به اینجایم رسیده است(اونجای مرد).توی  این مدت  از بس که شکلک در میاره  یک آب خوش از گلویمان پایین نرفته ؛ همین دیشب نزدیک بود از ترس جان به جان آفرین تسلیم کنم و چهره درنقاب خاک بکشم از بس که قیافه ی جک و جونور در می آورد.

زن: حاج آقا این کارایی که شوهرم میگه جزو تمرینات نقشیه که قراره واسه پایان دوره بازی کنم؛ آخه تقصیر من چیه که نقش ریس جمهور رو دادن به من؛ من شوهرمو دوست دارم و نمیخوام ازش جدا بشم.





:: موضوعات مرتبط: اجتماعی , کیمیای سعادت , ,
:: بازدید از این مطلب : 307
|
امتیاز مطلب : 75
|
تعداد امتیازدهندگان : 23
|
مجموع امتیاز : 23
تاریخ انتشار : 30 شهريور 1389 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید

/weblog/file/img/m.jpg
amir در تاریخ : 1389/8/29/6 - - گفته است :
damet garm hal kardam


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: